معلم نمونه درآموزه هاي قرآني (1)
معلم نمونه درآموزه هاي قرآني (1)
معلم نمونه درآموزه هاي قرآني (1)
در هر مکتبي براي رسيدن به اهداف تعليم و ترتيب از روش هاي خاص آن مکتب استفاده مي شود. در دين مبين اسلام که دستورات جامع و کامل آن در قرآن ، اين کتاب هميشه جاويدان ، آمده است ؛ روش ها و نکته هايي که در رسيدن به اهداف مقدس تعليم و تربيت که بزرگترين اين اهداف : «انسان سازي» است ، بيان شده است که با دقت و تدبر در آيات قرآن کريم و رجوع به احاديث اهل بيت (علیهم السلام) در اين زمينه ، مي توان اين روش ها و نکته ها را به خوبي دريافت و به کار برد تا هدف اصلي و اساسي تعليم و تربيت يعني انسان سازي محقق گردد.
تعاليم روح بخش اسلام در کليه شئون زندگي براساس فطرت که بهترين راهنماي انسان هاست ، مي باشد و لذا مربيان و معلمان با بهره مندي از اين تعاليم مي توانند تربيتي محکم و استوار براي کودکان و نوجوانان که آينده سازان جامعه اسلامي هستند ، به ارمغان بياورند. جوامع بشري امروزه از لحاظ علم و صنعت و اختراع و تکنولوژي بسيار پيشرفته و هر روز با کشف جديدي سعي مي کند از تکنولوژي روز در بهتر زيستن خود کمک بگيرد اما در کنار اين پيشرفت مادي و علمي از لحاظ اخلاقي و معنوي بتدريج سقوط مي کند و نمي تواند راهنماي موفقي براي بشر به سوي کاميابي و سعادت باشد اما فرهنگ اسلامي به گواهي تاريخ، صلاحيت رهبري و ارشاد بشريت را دارد و کتاب مقدس و آسماني قرآن اين مسئوليت خطير را بر عهده دارد.
قرآن که کتاب عمل است، همان کليد سعادت است که از اوايل قرن هفتم ميلادي در اختيار بشر قرار گرفت و در مدت کمتر از صد سال سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا (اسپانيا) را تحت نفوذ خود گرفته و جهاني نوين آفريد. «علامه اقبال لاهوري» نقش قرآن و نفوذ آن در ميان مردمان را چنين بيان مي کند:
« دکتر گوستاو لوبن فرانسوي» مي گويد: « هر نوع سيستم تربيت جديدي براي بشر سه دوره لازم دارد تا به تدريج از آن بهره مند شوند و در پايان امر براي نسل سوم ثمربخش شود ولي قرآن چنان کتابي است که آثار تربيتش را در همان نسل اول به حد کمال نشان داد ، امتي را تربيت کرد که در کمتر از يک قرن بر سه قاره آسيا ، آفريقا و اروپا (اسپانيا) حکومت نمود.»
قرآن بزرگترين کتاب در آداب تعليم و تربيت و اهداف آن است. قرآن همچون ستاره درخشاني به زندگي انسان ها روح و معنا بخشيده و زمينه ساز حرکت هاي آزادي بخش در ميان ملت ها بوده است.
هدف از نزول قرآن هدايت و رحمت است. راه و روشي که قرآن براي انسان ها ترسيم مي کند براساس قوانين آفرينش و نظام احسن بنا شده است و مخاطب آن نيز تمامي انسان هايي هستند که به آن گرايش ، ايمان و يقين پيدا کرده اند.
از آنجا که تعليم و تربيت امري ظريف و دشوار است ، لازم است معلم ، ماهيت و حقيقت انسان را به خوبي بشناسد و استعدادهاي دروني انسان را بيابد و به هدف تربيتي انساني واقف باشد.
در حقيقت معلمان زيربناي تکامل و تحول جامعه و افراد آن را پي ريزي مي نمايند. بر همين اساس است که معلمي و هدايت انسان ها اصيل ترين و شريف ترين کارها لقب گرفته است ؛ چرا که هدف اساسي و اصلي تعليم و تربيت « انسان سازي» است و معلم و مربي براي تعليم و تربيت انسان ها آمده است.
معلم موفق بايد خلاق باشد و پيوسته در جستجوي راه هاي تازه اي باشد که بر معلومات خود بيفزايد.
هنر معلمي در اين است که همواره روحيه اعتماد به نفس را در شاگردان خود تقويت کند تا بتوانند در مقابل ناپايداري هاي زندگي ايستادگي و مقاومت نمايند و اين هنر وابسته به ايمان است.
ايمان در اين مرحله فقط به معناي پيرو الهيات يا مذهب خاص بودن نيست بلکه ايمان يعني باور کردن اينکه در امر تربيت درهاي بسته يا اوضاع غير ممکن وجود ندارد.»
فروتني يعني تسليم در برابر حق، احترام به همنوعان، اعتراف و شناسايي مقام واقعي خود و حقوق ديگران که همگي از ثبات روحي و آرامش رواني سرچشمه مي گيرد.
هميشه به ياد داشته باشيم که زير بناي رابطه عاطفي که ميان معلم و شاگرد برقرار مي شود، روحيات و خلقيات معلم است نه روش تدريس او.
به گونه اي که بتواند همه شاگردان را به خود جذب کند و دلهاي آنان را به دست آورد. چنانکه خداوند در آيه 44 سوره مبارکه طه مي فرمايد: « فقولا له قولا لينا ؛ به او به نرمي سخن بگوييد»
لطافت و نرمي در گفتار متکلم ، مخاطبان را به سوي او جذب مي کند و اين خود يکي از عواملي است که باعث مي شود درس ها و پند و اندرزهاي متکلم در مخاطبان تاثير بنهد. امام باقرع در تفسير آيه: «قولواللناس حسنا» مي فرمايد « قولا للناس اءحسن ما تحبون ان يقال لکم ؛ با مردم با بهترين نوعي که دوست داريد با شما سخن گفته شود، سخن بگوييد.»
معلم بايد همانگونه که انبياي الهي در جذب دلهاي مردم مي کوشيدند تا بتوانند آنها را به راه راست هدايت نمايند، در جذب دلهاي شاگردان بکوشد تا بتوانند آنها را به شيوه صحيح ارشاد و راهنمايي کرده و از گرداب هاي موجود در جامعه آگاه سازد.»
اين خطاب که همه مردمان جهان را در بر مي گيرد به انسان ها درس بردباري و صبوري در مقابل مشکلات و سختي ها را مي دهد تا بدين وسيله مورد رضايت و محبت خداي تعالي قرار گيرند و در جاي ديگري مي فرمايد: «الم نشرح لک صدر» انشراح صدر است که امکان شکيبايي و صبر را فراهم مي کند.
معلم نيز بايد صبور و بردبار باشد ، بخصوص معلمان دوره هاي ابتدايي که با کودکاني روبرو هستند که هم در سنيني هستند که بسيار پرتحرک و ناآرام اند و هم به تازگي از جمع خانوادگي خود جدا شده و پاي در محيط مدرسه نهاده اند.
لذا يک معلم نمونه بايد در مقابل ناآرامي هاي دانش آموزان خود، شيطنت ها و حتي دير درک کردن مطلب و ديرفهمي هاي دانش آموزان صبور و بردبار بوده و با آنها با مدارا رفتار نمايند زيرا که با صبر مي توان به کارهاي مهم دست يافت و چه بسا همين دانش آموزان پر تحرک و ناآرام و حتي گاه ديرفهم، آينده اي بسيار درخشان و چشمگيري داشته باشند که در پرتو صبوري و مداراي معلم در آينده اي نزديک جلوه گر شود. امام علي در اين زمينه مي فرمايد: « صبر ، مدد و کمک هر کاري به شمار مي آيد.»
معلم نمونه بايد هميشه به خاطر داشته باشد که گاهي ناديده گرفتن ها و گذشت کردن ها بيشتر و بهتر از تنبيه و اخراج مي تواند اثر تربيتي بر دانش آموز داشته باشد.
امام علي مي فرمايد: « کسي که کارش را با رفق و مدارا انجام دهد، برترين مردم است.» در تعاليم اسلامي، تغافل از خطاهايي که از ديگران سر مي زند در حالي که آدمي از آن خطاها اطلاع دارد، جزو شريف ترين اخلاق انسان کريم بر شمرده شده است. بنابراين معلم نمونه بايد خطاهاي دانش آموزان خود را ناديده گرفته و با اتخاذ رفتاري منطقي و صحيح آنها را متوجه خطا و اشتباه خود نموده و راه صحيح را به آنها نشان دهد.
اما اگر به جاي برخورد صحيح و منطقي با خطاهاي دانش آموزان، با آنان بدرفتاري نموده به اصطلاح عکس العمل منفي نشان بدهد ، تنها باعث مي شود که دانش آموزان به او دلسرد شده و در نتيجه معلم نمي تواند هدف اصلي خود يعني تربيت آينده سازان جامعه را دنبال کند.
خداوند متعال نيز در قرآن از مردمان مي خواهد از صادقين و راستگويان باشند. امام علي ع يکي از صفات پرهيزکاران را صداقت در گفتار مي داند. صداقت و راستگويي روح و حقيقت گفتار است.
امام علي در خطبه نهج البلاغه مي فرمايد: « صداقت در گفتار را که خداوند به فردي در ميان مردم عطا کند بهتر از ثروتي است که کسي بر ديگران به ارث گذارد.»
يکي از نشانه هاي واقعي دانشمندي اين است که فرد به جايي برسد که تازه مي فهمد چيزي نمي داند و جهاني از مجهولات او را احاطه کرده است. لذا معلم نيز نبايد انتظار داشته باشد که به همه چيز احاطه داشته باشد و همه چيز را به خوبي بداند چرا که ارزشمندي انسان تنها در پرتو معلومات نيست.
معلم موفق بايد خلاق بوده و پيوسته در پي راه هاي تازه اي براي افزودن معلومات خود باشد آنجا که معلم مطالبي را نمي داند بايد صداقت در گفتار داشته و به جاي متوسل شدن به شرح و بيان مفصل ، به راحتي به عدم علم خود اقرار کند. اين اقرار و اعتراف نه تنها معلم را خوار و ذليل نمي کند بلکه بر عظمت و تعالي او نيز مي افزايد. امام باقر در اين زمينه مي فرمايد: « آنچه را که مي دانيد بر زبان آوريد و درباره مطالبي که نمي دانيد بگوييد خدا آگاه تر و داناتر است.»
امام صادق در اين زمينه مي فرمايد:« کسي را مورد شماتت و سرزنش قرار مده زيرا ممکن است خداوند به او ترحم کند و تو را به آن مبتلا کند.» معلم و مربي نمونه بايد با حفظ شخصيت دانش آموز با خطاي او برخورد نمايد تا وي متوجه خطا و اشتباه خود شده و در صدد جبران آن برآيد چرا که شخصيت ، بزرگترين سرمايه معنوي دانش آموز است که اگر ناديده گرفته شود و مورد تحقير قرار گيرد ، در آينده باعث مي شود فرد خطاکار فاجعه هاي بزرگ بيافريند. لذا بر همين اساس است که معلم بايد بکوشد تا هميشه شخصيت دانش آموزان را حفظ کرده و با نگهداشت آبرو و عزت شاگردان مسائل تربيتي را به آنان بياموزد و به مرحله اجرا در آورد. يکي از دستوراتي که در قرآن کريم خطاب به همه مومنان آمده است ، پرهيز از مسخره کردن يکديگر است.
خداوند مي فرمايد: «يا ايها الذين امنوا لايسخر قوم من قوم عسي ان يکونواخيرا منهم ؛... اي کساني که ايمان آورده ايد هرگز نبايد قومي قوم ديگر را مسخره و استهزاء کند. شايد آن قوم که مسخره مي کنيد، بهترين مومنين باشند. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين زمينه مي فرمايد: «هيچ مسلماني را کوچک نشماريد زيرا که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.»
معلم نمونه معلمي است که اين روحيات را شناخته و متناسب با همان روحيات با شاگردان خود برخورد نمايد و هرگز شاگردي را به علت برخورداري از يک خصيصه يا به علت ضعف هوشي مورد تمسخر و عيب جويي قرار ندهد.
معلم زماني مي تواند در برخورد صحيح با شاگردان خود موفق عمل کند که خود را به جاي شاگردان قرار دهد و همواره کودکي و نوجواني را به ياد داشته باشد.
تشويق و تنبيه از اصول مهم اخلاقي است که مورد پذيرش و تاکيد مکتب اسلام است. تشويق دانش آموز باعث تقويت وي شده و در عين حال تنبيهي است براي دانش آموزاني که سستي و اهمال به خرج داده و به درس و فعاليت درسي بي رغبت هستند و اين خود زمينه اي مي شود تا اين گروه از دانش آموزان از غفلت و اتلاف وقت دست بردارند و به فعاليت هاي درسي علاقمند شوند.
امام علي ع در اين زمينه مي فرمايد: « گنهکار را به وسيله پاداش دادن به نيکوکار تنبيه کن.» تشويق بايد به موقع انجام گيرد و البته نبايد به کيفيتي باشد که مايه غرور و غفلت دانش آموز يا خاموش شدن فعاليت ها و نظم و انضباط وي شود. تشويق بايد عامل رشد باشد نه انحطاط.
تنبيه نيز بايد به منظور آگاهي دادن باشد نه انتقام گيري و به گونه اي باشد که فرد خطاکار متوجه بشود که استحقاق تنبيه را دارد نه اينکه با خود گمان کند به وي ظلم شده است.
يک معلم براي اينکه بتواند اين ويژگي ها را در خود بوجود آورد بايد مقدماتي را طي کند تا بتواند در اين مسير گام بردارد.
يک معلم براي اينکه سخنش در دل هاي ديگران تائثير بگذارد بايد ابتدا خود به آنچه مي گويد ، عمل کند. امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه مي فرمايد: « با غير زبان ، مردم را دعوت کنيد که اگر در شما پرهيزکاري و تلاش و نماز و کار خير مشاهده کنند، اين خود دعوت است.» اين کلام پرمحتواي امام صادق (علیه السلام) نه تنها درس آموزنده براي تمامي آموزگاران و معلمان بلکه براي همه انسان هاست اما معلمان و آموزگاران که ساقه وجودي آينده سازان جامعه اسلامي مان را پرورش مي دهند ، مي توانند با استفاده از اين جمله گهربار الگوي خوبي براي شاگردان خود باشند و دانش پژوهان خود را به کار نيک دعوت کنند و خود نيز الگويي مناسب در زمينه هاي مختلف براي آنان باشند.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت: ketabdar
تعاليم روح بخش اسلام در کليه شئون زندگي براساس فطرت که بهترين راهنماي انسان هاست ، مي باشد و لذا مربيان و معلمان با بهره مندي از اين تعاليم مي توانند تربيتي محکم و استوار براي کودکان و نوجوانان که آينده سازان جامعه اسلامي هستند ، به ارمغان بياورند. جوامع بشري امروزه از لحاظ علم و صنعت و اختراع و تکنولوژي بسيار پيشرفته و هر روز با کشف جديدي سعي مي کند از تکنولوژي روز در بهتر زيستن خود کمک بگيرد اما در کنار اين پيشرفت مادي و علمي از لحاظ اخلاقي و معنوي بتدريج سقوط مي کند و نمي تواند راهنماي موفقي براي بشر به سوي کاميابي و سعادت باشد اما فرهنگ اسلامي به گواهي تاريخ، صلاحيت رهبري و ارشاد بشريت را دارد و کتاب مقدس و آسماني قرآن اين مسئوليت خطير را بر عهده دارد.
قرآن که کتاب عمل است، همان کليد سعادت است که از اوايل قرن هفتم ميلادي در اختيار بشر قرار گرفت و در مدت کمتر از صد سال سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا (اسپانيا) را تحت نفوذ خود گرفته و جهاني نوين آفريد. «علامه اقبال لاهوري» نقش قرآن و نفوذ آن در ميان مردمان را چنين بيان مي کند:
« دکتر گوستاو لوبن فرانسوي» مي گويد: « هر نوع سيستم تربيت جديدي براي بشر سه دوره لازم دارد تا به تدريج از آن بهره مند شوند و در پايان امر براي نسل سوم ثمربخش شود ولي قرآن چنان کتابي است که آثار تربيتش را در همان نسل اول به حد کمال نشان داد ، امتي را تربيت کرد که در کمتر از يک قرن بر سه قاره آسيا ، آفريقا و اروپا (اسپانيا) حکومت نمود.»
قرآن بزرگترين کتاب در آداب تعليم و تربيت و اهداف آن است. قرآن همچون ستاره درخشاني به زندگي انسان ها روح و معنا بخشيده و زمينه ساز حرکت هاي آزادي بخش در ميان ملت ها بوده است.
هدف از نزول قرآن هدايت و رحمت است. راه و روشي که قرآن براي انسان ها ترسيم مي کند براساس قوانين آفرينش و نظام احسن بنا شده است و مخاطب آن نيز تمامي انسان هايي هستند که به آن گرايش ، ايمان و يقين پيدا کرده اند.
از آنجا که تعليم و تربيت امري ظريف و دشوار است ، لازم است معلم ، ماهيت و حقيقت انسان را به خوبي بشناسد و استعدادهاي دروني انسان را بيابد و به هدف تربيتي انساني واقف باشد.
در حقيقت معلمان زيربناي تکامل و تحول جامعه و افراد آن را پي ريزي مي نمايند. بر همين اساس است که معلمي و هدايت انسان ها اصيل ترين و شريف ترين کارها لقب گرفته است ؛ چرا که هدف اساسي و اصلي تعليم و تربيت « انسان سازي» است و معلم و مربي براي تعليم و تربيت انسان ها آمده است.
معلم موفق بايد خلاق باشد و پيوسته در جستجوي راه هاي تازه اي باشد که بر معلومات خود بيفزايد.
هنر معلمي در اين است که همواره روحيه اعتماد به نفس را در شاگردان خود تقويت کند تا بتوانند در مقابل ناپايداري هاي زندگي ايستادگي و مقاومت نمايند و اين هنر وابسته به ايمان است.
ايمان در اين مرحله فقط به معناي پيرو الهيات يا مذهب خاص بودن نيست بلکه ايمان يعني باور کردن اينکه در امر تربيت درهاي بسته يا اوضاع غير ممکن وجود ندارد.»
ويژگي هاي معلم نمونه در قرآن
تواضع
فروتني يعني تسليم در برابر حق، احترام به همنوعان، اعتراف و شناسايي مقام واقعي خود و حقوق ديگران که همگي از ثبات روحي و آرامش رواني سرچشمه مي گيرد.
مهرباني
هميشه به ياد داشته باشيم که زير بناي رابطه عاطفي که ميان معلم و شاگرد برقرار مي شود، روحيات و خلقيات معلم است نه روش تدريس او.
اخلاق نيکو
به گونه اي که بتواند همه شاگردان را به خود جذب کند و دلهاي آنان را به دست آورد. چنانکه خداوند در آيه 44 سوره مبارکه طه مي فرمايد: « فقولا له قولا لينا ؛ به او به نرمي سخن بگوييد»
لطافت و نرمي در گفتار متکلم ، مخاطبان را به سوي او جذب مي کند و اين خود يکي از عواملي است که باعث مي شود درس ها و پند و اندرزهاي متکلم در مخاطبان تاثير بنهد. امام باقرع در تفسير آيه: «قولواللناس حسنا» مي فرمايد « قولا للناس اءحسن ما تحبون ان يقال لکم ؛ با مردم با بهترين نوعي که دوست داريد با شما سخن گفته شود، سخن بگوييد.»
معلم بايد همانگونه که انبياي الهي در جذب دلهاي مردم مي کوشيدند تا بتوانند آنها را به راه راست هدايت نمايند، در جذب دلهاي شاگردان بکوشد تا بتوانند آنها را به شيوه صحيح ارشاد و راهنمايي کرده و از گرداب هاي موجود در جامعه آگاه سازد.»
صبر
اين خطاب که همه مردمان جهان را در بر مي گيرد به انسان ها درس بردباري و صبوري در مقابل مشکلات و سختي ها را مي دهد تا بدين وسيله مورد رضايت و محبت خداي تعالي قرار گيرند و در جاي ديگري مي فرمايد: «الم نشرح لک صدر» انشراح صدر است که امکان شکيبايي و صبر را فراهم مي کند.
معلم نيز بايد صبور و بردبار باشد ، بخصوص معلمان دوره هاي ابتدايي که با کودکاني روبرو هستند که هم در سنيني هستند که بسيار پرتحرک و ناآرام اند و هم به تازگي از جمع خانوادگي خود جدا شده و پاي در محيط مدرسه نهاده اند.
لذا يک معلم نمونه بايد در مقابل ناآرامي هاي دانش آموزان خود، شيطنت ها و حتي دير درک کردن مطلب و ديرفهمي هاي دانش آموزان صبور و بردبار بوده و با آنها با مدارا رفتار نمايند زيرا که با صبر مي توان به کارهاي مهم دست يافت و چه بسا همين دانش آموزان پر تحرک و ناآرام و حتي گاه ديرفهم، آينده اي بسيار درخشان و چشمگيري داشته باشند که در پرتو صبوري و مداراي معلم در آينده اي نزديک جلوه گر شود. امام علي در اين زمينه مي فرمايد: « صبر ، مدد و کمک هر کاري به شمار مي آيد.»
گذشت
معلم نمونه بايد هميشه به خاطر داشته باشد که گاهي ناديده گرفتن ها و گذشت کردن ها بيشتر و بهتر از تنبيه و اخراج مي تواند اثر تربيتي بر دانش آموز داشته باشد.
امام علي مي فرمايد: « کسي که کارش را با رفق و مدارا انجام دهد، برترين مردم است.» در تعاليم اسلامي، تغافل از خطاهايي که از ديگران سر مي زند در حالي که آدمي از آن خطاها اطلاع دارد، جزو شريف ترين اخلاق انسان کريم بر شمرده شده است. بنابراين معلم نمونه بايد خطاهاي دانش آموزان خود را ناديده گرفته و با اتخاذ رفتاري منطقي و صحيح آنها را متوجه خطا و اشتباه خود نموده و راه صحيح را به آنها نشان دهد.
اما اگر به جاي برخورد صحيح و منطقي با خطاهاي دانش آموزان، با آنان بدرفتاري نموده به اصطلاح عکس العمل منفي نشان بدهد ، تنها باعث مي شود که دانش آموزان به او دلسرد شده و در نتيجه معلم نمي تواند هدف اصلي خود يعني تربيت آينده سازان جامعه را دنبال کند.
صداقت
خداوند متعال نيز در قرآن از مردمان مي خواهد از صادقين و راستگويان باشند. امام علي ع يکي از صفات پرهيزکاران را صداقت در گفتار مي داند. صداقت و راستگويي روح و حقيقت گفتار است.
امام علي در خطبه نهج البلاغه مي فرمايد: « صداقت در گفتار را که خداوند به فردي در ميان مردم عطا کند بهتر از ثروتي است که کسي بر ديگران به ارث گذارد.»
يکي از نشانه هاي واقعي دانشمندي اين است که فرد به جايي برسد که تازه مي فهمد چيزي نمي داند و جهاني از مجهولات او را احاطه کرده است. لذا معلم نيز نبايد انتظار داشته باشد که به همه چيز احاطه داشته باشد و همه چيز را به خوبي بداند چرا که ارزشمندي انسان تنها در پرتو معلومات نيست.
معلم موفق بايد خلاق بوده و پيوسته در پي راه هاي تازه اي براي افزودن معلومات خود باشد آنجا که معلم مطالبي را نمي داند بايد صداقت در گفتار داشته و به جاي متوسل شدن به شرح و بيان مفصل ، به راحتي به عدم علم خود اقرار کند. اين اقرار و اعتراف نه تنها معلم را خوار و ذليل نمي کند بلکه بر عظمت و تعالي او نيز مي افزايد. امام باقر در اين زمينه مي فرمايد: « آنچه را که مي دانيد بر زبان آوريد و درباره مطالبي که نمي دانيد بگوييد خدا آگاه تر و داناتر است.»
حفظ شخصيت دانش آموزان
امام صادق در اين زمينه مي فرمايد:« کسي را مورد شماتت و سرزنش قرار مده زيرا ممکن است خداوند به او ترحم کند و تو را به آن مبتلا کند.» معلم و مربي نمونه بايد با حفظ شخصيت دانش آموز با خطاي او برخورد نمايد تا وي متوجه خطا و اشتباه خود شده و در صدد جبران آن برآيد چرا که شخصيت ، بزرگترين سرمايه معنوي دانش آموز است که اگر ناديده گرفته شود و مورد تحقير قرار گيرد ، در آينده باعث مي شود فرد خطاکار فاجعه هاي بزرگ بيافريند. لذا بر همين اساس است که معلم بايد بکوشد تا هميشه شخصيت دانش آموزان را حفظ کرده و با نگهداشت آبرو و عزت شاگردان مسائل تربيتي را به آنان بياموزد و به مرحله اجرا در آورد. يکي از دستوراتي که در قرآن کريم خطاب به همه مومنان آمده است ، پرهيز از مسخره کردن يکديگر است.
خداوند مي فرمايد: «يا ايها الذين امنوا لايسخر قوم من قوم عسي ان يکونواخيرا منهم ؛... اي کساني که ايمان آورده ايد هرگز نبايد قومي قوم ديگر را مسخره و استهزاء کند. شايد آن قوم که مسخره مي کنيد، بهترين مومنين باشند. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين زمينه مي فرمايد: «هيچ مسلماني را کوچک نشماريد زيرا که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.»
معلم نمونه معلمي است که اين روحيات را شناخته و متناسب با همان روحيات با شاگردان خود برخورد نمايد و هرگز شاگردي را به علت برخورداري از يک خصيصه يا به علت ضعف هوشي مورد تمسخر و عيب جويي قرار ندهد.
معلم زماني مي تواند در برخورد صحيح با شاگردان خود موفق عمل کند که خود را به جاي شاگردان قرار دهد و همواره کودکي و نوجواني را به ياد داشته باشد.
تنبيه و تشويق
تشويق و تنبيه از اصول مهم اخلاقي است که مورد پذيرش و تاکيد مکتب اسلام است. تشويق دانش آموز باعث تقويت وي شده و در عين حال تنبيهي است براي دانش آموزاني که سستي و اهمال به خرج داده و به درس و فعاليت درسي بي رغبت هستند و اين خود زمينه اي مي شود تا اين گروه از دانش آموزان از غفلت و اتلاف وقت دست بردارند و به فعاليت هاي درسي علاقمند شوند.
امام علي ع در اين زمينه مي فرمايد: « گنهکار را به وسيله پاداش دادن به نيکوکار تنبيه کن.» تشويق بايد به موقع انجام گيرد و البته نبايد به کيفيتي باشد که مايه غرور و غفلت دانش آموز يا خاموش شدن فعاليت ها و نظم و انضباط وي شود. تشويق بايد عامل رشد باشد نه انحطاط.
تنبيه نيز بايد به منظور آگاهي دادن باشد نه انتقام گيري و به گونه اي باشد که فرد خطاکار متوجه بشود که استحقاق تنبيه را دارد نه اينکه با خود گمان کند به وي ظلم شده است.
خودسازي وظيفه اوليه معلم نمونه
يک معلم براي اينکه بتواند اين ويژگي ها را در خود بوجود آورد بايد مقدماتي را طي کند تا بتواند در اين مسير گام بردارد.
گفتارمان مطابق کردارمان باشد
يک معلم براي اينکه سخنش در دل هاي ديگران تائثير بگذارد بايد ابتدا خود به آنچه مي گويد ، عمل کند. امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه مي فرمايد: « با غير زبان ، مردم را دعوت کنيد که اگر در شما پرهيزکاري و تلاش و نماز و کار خير مشاهده کنند، اين خود دعوت است.» اين کلام پرمحتواي امام صادق (علیه السلام) نه تنها درس آموزنده براي تمامي آموزگاران و معلمان بلکه براي همه انسان هاست اما معلمان و آموزگاران که ساقه وجودي آينده سازان جامعه اسلامي مان را پرورش مي دهند ، مي توانند با استفاده از اين جمله گهربار الگوي خوبي براي شاگردان خود باشند و دانش پژوهان خود را به کار نيک دعوت کنند و خود نيز الگويي مناسب در زمينه هاي مختلف براي آنان باشند.
اهمیت علم
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت: ketabdar
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}